گلدون

آزمودم دل خود را به هزاران شیوه ، هیچ چیز به غیر از یاد خدا شادش نکرد . .

گلدون

آزمودم دل خود را به هزاران شیوه ، هیچ چیز به غیر از یاد خدا شادش نکرد . .

درس هایی که باید می آموختیم

یادش به خیر، دوران مدرسه عجب دورانی بود! همه ی ما بهترین روزهای زندگی خود را در مدرسه گذرانده ایم. بازی و تفریح با همکلاسی ها، شوخی با آموزگاران و شیطنت های بچه گانه، خاطره هایی هستند که هرگز از یاد نمی روند. اغلب ما برخی اوقات آرزو می کنیم کاش بار دیگر به آن دوران باز می گشتیم. دورانی که تنها دغدغه ی زندگی مان آموختن قوانین فیزیک و فرمول های شیمی بود. خوب به خاطر دارم که در مدرسه تنها بچه هایی شاگرد ممتاز بودند که این قوانین و فرمول ها را به خوبی می آموختند (که البته من هرگز جزو آن ها نبودم). اکنون سال ها از آن روزها می گذرد و ما دیگر پا به دنیای بزرگسالی گذاشته ایم. اغلب ما مشغول کسب و کاری هستیم و دغدغه هایی بزرگتر از آموختن دروس داریم؛ با این حال هنوز هم با برخی از دوستان هم مدرسه ای، که برخی شان از شاگردان ممتاز آن زمان بودند در تماس هستم. گاهی، زمانی که با این دوستان حرف می زنم، از این که چرا کسانی که روزی در مدرسه جزو بهترین ها بوده اند اکنون این قدر درهم شکسته، عصبی و شکست خورده به نظر می رسند، حیرت می کنم. اما هر بار که به گذشته نگاه می کنم درمی یابم که اغلب درس هایی را که در زندگی برایم موفقیت های بزرگی به ارمغان آورده اند، در بزرگسالی و خارج از محیط درس و مدرسه آموخته ام. اغلب با خود فکر می کنم کاش به همان اندازه که در مدرسه به یاد گرفتن فیزیک و شیمی اهمیت می دهیم، به پرورش مهارت های زندگی و موفقیت در کار اهمیت می دادیم زیرا آن چه که در مدرسه به راحتی می توان آموخت، در زندگی واقعی و در بزرگسالی باید با تحمل درد و رنج یاد گرفت.

در این جا هفت قانون طلایی را که در زندگی یاد گرفته ام و به من کمک کرده اند تا در کار موفق باشم با شما در میان می گذارم، شاید دیگران نیز روزی به این فکر افتند که باید این قوانین را در کنار قوانین و فرمول های فیزیک و شیمی به بچه ها یاد داد. اگر این طور نشد هم چیزی از دست نداده اید زیرا آموختن این قوانین در هر سنی می تواند به شما کمک کند تا در کار موفق تر باشید و راحت تر زندگی کنید.

۱- قانون ۲۰-۸۰

دانستن این قانون به شما کمک می کند تا بیشترین بهره وری را از زمان خود داشته باشید. این قانون به شما می گوید که ۸۰ درصد از درآمدی که به دست می آورید، حاصل ۲۰ درصد از فعالیت های شماست. بنابراین اگر سرتان بیش از حد شلوغ است، اگر زمانی برای خانه و خانواده ندارید و یا تصور می کنید که برای به دست آوردن سود بیشتر ناچارید خود را از تفریح محروم سازید، احتمالا باید بیشتر به آن چه که در طی روز انجام می دهید توجه کنید. اغلب ما بیشترین زمان خود را وقف کارهایی می کنیم که کمترین سودآوری را برایمان دارند. برای این که هم زندگی کنید و هم از درآمد خوبی برخوردار باشید، قبل از هر کاری از خود بپرسید: «این کار جزو همون ۲۰ درصدیه که بیشترین سود رو داره و یا ۸۰ درصدی که فایده ی زیادی برای من نداره؟»

۲- قانون پارکینسون

شما می توانید کارها را بسیار سریع تر از آن چه که تصور می کنید به پایان برسانید. قانون پارکینسون می گوید هر مشکلی به اندازه ای گسترده خواهد شد که شما از قبل به همان اندازه برای آن زمان اختصاص داده باشید. به عنوان مثال اگر با مشکلی برخورد کرده باشید و برای حل آن به خود بگویید: «ظرف یک هفته این مشکل رو حل می کنم.» در تمام مدت این یک هفته برای پیدا کردن راه حل با خود کلنجار خواهید رفت اما اگر برای حل همین مشکل به خود یک روز زمان بدهید، تمام ذهن شما بر این مشکل متمرکز خواهد ماند و سریع تر به نتیجه خواهید رسید. اگر معتقدید با فکر بیشتر به نتیجه ی بهتری دست خواهید یافت باید بگویم احتمالا با ساده کردن صورت مساله و دسته بندی نتایج آشنا نیستید. اگر زمانی که در مسیر حرکت خود به یک تپه ی خاکی می رسید، بنشینید و به این تپه فکر کنید، حتا پس از یک قرن هم از آن عبور نخواهید کرد اما اگر در ذهن خود این تپه را به قسمت های کوچک تجزیه کنید و شروع به کندن آن کنید، عاقب این تپه از برابر شما برداشته می شود. در این فرایند هر قدر مجهزتر باشید، سریع تر و موفق تر خواهید بود. بنابر این بهتر است به خود یک زمان محدود بدهید و ارزیابی کنید تا دریابید چه ابزارهایی برای کندن در اختیار دارید: دست هایتان، یک قاشق، یا یک بیلچه؟ اگر بیلچه در اختیار داشته باشید بسیار عالی است اما اگر تنها قاشقی در دست دارید با بیشتر فکر کردن به بیلچه نخواهید رسید بلکه باید با قاشق دست به کار شوید!

۳- فرمول دسته بندی وظایف

وظایف خسته کننده و روزمره ای که اغلب هم به تعویق می افتند از بزرگ ترین منابع استرس زای زندگی ما هستند. یکی از بهترین راه ها برای این که این وظایف را بسیار سریع تر و راحت تر از معمول به انجام برسانید این است که آن ها را به صورت ردیفی دسته بندی کنید. یعنی چی؟ برای این منظور، کارها را بر حسب اولویت دسته بندی کنید و هر روز آن ها را با یک ترتیب خاص انجام دهید. بدین شکل کارها را بسیار سریع تر و راحت تر انجام خواهید داد زیرا به صورت خودکار و بدون نیاز به تفکر به انجام آن ها می پردازید و بدین شکل فرصت و حوصله ی بیشتری برای سایر کارها خواهید داشت.
برای این که بتوانید این روش را تمرین کنید، بر روی یک ورق کاغذ برنامه ی خود را بنویسید. به طور مثال: ۱- تمیز کردن میز کار، ۲- پاسخ دادن به ایمیل ها، ۳- انجام تلفن های ضروری، ۴- تهیه ی ناهار و ...
هرگز به این بهانه که برخی کارها بسیار ساده تر از آن هستند که نیازی به برنامه ریزی داشته باشند از نوشتن این کارها چشم پوشی نکنید زیرا همین نوشتن کارهای ساده است که شما را در انجام سریع و راحت آن ها یاری خواهد داد.

۴- اول ببخش، بعد بخواه

امروزه آن قدر خلاف این قانون را دیده ایم که باور این که با بخشیدن، بیشتر به دست خواهیم آورد برایمان بسیار دشوار شده است. اغلب مردم، به خصوص در دنیای کسب و کار، هرگز کاری برای دیگران صورت نمی دهند مگر این که در ابتدا، دیگران کاری برای آن ها انجام داده باشند. اجازه ندهید باور رایج، شما را از منافع فوق العاده ای که در بخشش نهفته است محروم سازد. بخشش را امتحان کنید، مسلما نتیجه ی خوبی عایدتان خواهد شد.

۵- شکست و اشتباه به نفع شماست

زمانی که کوچک هستید اشتباه کردن و شکست را آن قدر ساده می پذیرید که هرگز مایوس تان نمی کند. در کودکی برای به دست آوردن چیزی که دوستش دارید آن قدر پیگیری می کنید، آن قدر به تلاش تان ادامه می دهید تا بالاخره به آن چه که می خواهید دست می یابید اما همین که کمی بزرگ تر شدید و به مدرسه رفتید ناگهان درمی یابید که نباید اشتباه کنید وگرنه نمره بدی می گیرید و آموزگاران و والدین تان از شما ناراحت و عصبانی خواهند شد و به این شکل می آموزید کمتر و کمتر و کمتر تلاش کنید تا کمتر مرتکب اشتباه شوید. اغلب مردم زمانی که می خواهند کاری را صورت دهند، به خصوص اگر این کار تازه و نو باشد، بیش از آنکه به فکر کار خود باشند به فکر نتایج آن خواهند بود. ترس از شکست، ترس از مسخره شدن، ترس از حرف مردم و ...
بهتر است زمانی که می خواهید کاری انجام دهید، دوباره یک ساله شوید. کودکان نوپا، هنگامی که سعی می کنند راه رفتن را بیاموزند به هیچ چیزی جز مقصدی که می خواهند به آن برسند، توجهی ندارند. نه به قدم های خود نگاه می کنند، نه هیجان و خنده ی اطرافیان برایشان مهم است. حتا انگار متوجه نیستند که هر آن ممکن است سقوط کنند، تنها به مقصد خود خیره می شوند و اگر بیفتند باز هم از جا بلند می شوند تا به مقصد برسند.

۶- رفتار شماست که واقعیت زندگی شما را می سازد

بدون شک زمانی که به مشکلی برخورده اید به شما گفته شده است که باید رفتار خود را تغییر دهید اما من در طی سال های زندگی ام دریافته ام برای این که زندگی بهتری داشته باشید نباید منتظر مشکلات بمانید بلکه لازم است قبل از بروز هر مشکلی تغییرات لازم را در خود به وجود آورید. اگر دوست دارید زندگی تازه ای داشته باشید نمی توانید با رفتار و اعمال گذشته تان به آن دست یابید. با روش قدیمی به همان نتایج قدیمی می رسید. بهتر است همین امروز تصمیم بگیرید مسئولیت زندگی خود را به صورت صد درصد کامل بپذیرید و باور کنید که فردا، همانی را به دست خواهید آورد که امروز کاشته اید. نگران فردا نباشید، فقط امروز بهترین کاری را که می توانید، صورت دهید زیرا در این صورت در آینده در بهترین جایی هستید که می توانستید باشید.

۷- این قانون را به خاطر بسپارید: به احتمال ۸۰ تا ۹۰ درصد، تمام آن چیزهایی که به شدت از وقوع آن ها می ترسید، هرگز اتفاق نخواهند افتاد.

دانستن این قانون بسیار مهم است. اغلب چیزهایی که از آن ها می ترسید هرگز اتفاق نخواهند افتاد و اگر هم اتفاق بیفتند، آن قدر که تصور می کنید، دردناک و فجیع نخواهند بود. تنها هیولایی که در ذهن خود ساخته اید موجب می شود این وقایع را تا این اندازه حتمی و واقعی ببینید. نگرانی عادتی است که تنها انرژی و زمان شما را تلف می کند. البته خوب می دانم که گاهی نگران نبودن بسیار دشوار خواهد بود اما اگر مرتب ترس هایی را به یاد آورید که هرگز اتفاق نیفتاده اند، می توانید آرام تر و منطقی تر باشید و بهتر تصمیم گیری نمایید.

مجله ایده ال

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد